چهارشنبه
به نام خدای آسمان
.
دوستت دارم هایم را دراز میکشم
دراز میکشم دوستت دارم هایت را
دوست داشتنهایمان را دراز میکشم
در چهار شنبه های میعاد
نگاه غریبه ای که خرابم می کند
شهوتی که می میرد
کبودی هایی که دیده نمی شوند
دستي ،  تمام وجود مي شود
انگشتان مهربانی که صورتم را نقاشی میکند ، سرخ
و لبانی که روی انگشتانت ، بوسه
شبيه رد قلمويي گوشه ی چشم
درد میکشم 
دردی که
در هیچ تابلویی نمی گنجد
درون اين اتاق
به سمت بنبستي كه ....
من در دادگاهي بی وکیل
متهم هميشه ردیف اول 
سمت چكش تو ام
ضربه ی  .. عاشقانه ی .. آخر
یادگارت از من ، سينه و محراب و جانماز
یادگارم از تو .... صبر كن
هق هقم ...
هنوز مانده ي برقرار ....
.
.
کورش جوادی
کوج وا
	  تمام حقوق اين وبلاگ محفوظ و متعلق به کورش جوادی مي باشد